نامه ها، شماره 6
سياوش دانشور

 

سروش آزادى
* وضعیت خانوده پس از انقلاب چگونه خواهد بود و پس از چند سالگی کودکان از مادران تحویل گرفته خواهند شد؟
* آیا تحویل دادن کودکان اجباری خواهد بود؟ آیا پدر و مادر ها آزاد خواهند بود با بچه هایشان هر وقت که خواستند ملاقات کنند برای مثال با آن ها به پارک بروند یا...؟
جواب: سروش عزيز پاسخ اين دو سوال را در شماره قبل در مبحث خانواده و رابطه با کودکان در جامعه سوسياليستى دادم. لذا از تکرار آن اجتناب ميکنم. اما مايلم نکته اى را اينجا مجددا تاکيد کنم؛ اين تصوير از کمونيسم که کودکان را از مادران جدا ميکند، عواطف را زير پا ميگذارد، کوپنى است، خاکسترى و استبدادى است، تصوير دنياى غرب و تبليغات ضد کمونيستى در دوره اى طولانى بوده است. کمونيسم را بايد از مارکس و منصور حکمت مستقيما گرفت. تصوير مارکسى و حکمتى از کمونيسم و جامعه سوسياليستى، تصويرى بشدت انسانى و آزادانه و پيشرو است. کمونيستها و جامعه کمونيستى قرار نيست کودک و والدين را جدا کنند، قرار است انسانيت شان را به آنها برگردانند. قرار است شادى و رفاه و عواطف و رشد و دوست داشتن همنوع را بجاى رقابت و جنگ و نفرت به آنها برگردانند. هيچ ارگان، آتوريته، دولت و قدرتى حق ندارد در زندگى خصوصى مردم و شهروندان جامعه دخالت کند. دولت سوسياليستى براى خانواده ها و رابطه شان تصميم نميگيرد. چنين حقى ندارد. کارى که دولت و قانون ميکند، تصريح حقوقى و قانونى و تامين مادى رفاه کودکان در کل جامعه است. از سلامتى و بهداشت و آموزش و تفريح و کليه ملزومات عملى اجراى آن. کودک بودن در سوسياليسم يک خوشبختى است. کودک در سوسياليسم مجبور نيست در بدو تولدش در يک بخت آزمائى شرکت کند. اگر خانواده اش پولدار بود سرنوشت روشنترى داشته باشد و اگر در اردوى کار و محروميت چشم به جهان گشوده بود قربانى باشد. سوسياليسم والدين و خانواده به مفهمومى که امروز از آن رايج است را نجات ميدهد و زندگى را متحقق ميکند. جائى که عشق و دوست داشتن از بند سود و پول و سرمايه و موقعيت اقتصادى و امتيازات سياسى رها شده باشد، جهان انسانى بسيار زيبا خواهد بود. راستش زيبائى کلمه اى براى توصيف اين جهان نخواهد بود. بورژواها بايد با اين نظام منحوسشان بروند فکرى بحال خود بکنند. سوسياليسم راه نجات بشريت است.

* برنامه شما برای برقرای آزادی جنسی چیست؟ آیا می خواهيد سریعا آزادی جنسی بدهید؟ برای مثال از تلويزیون فیلم سکسی پخش می شود! یا اینکه آرام آرام این کار را می کنید؟
جواب: برنامه ما در يک دنياى بهتر در تمام زمينه ها و مورد سوال شما، يعنى آزادى جنسى، اعلام شده است. کل اين برنامه بعنوان فرمان پيروزى اعلام ميشود و دولت کارگرى و سوسياليستى اجراى فورى آن را در دستور ميگذارد. مشخصا بايد در قانون جامعه اعلام شود که رابطه جنسى افراد بزرگسال امر خصوصى آنهاست و هيچ مرجع و قدرت و دولت و خانواده و غيره حق دخالت در آن يا اعلان عمومى آنرا ندارد. تمام کسانى که به سن قانونى بلوغ رسيده اند، اعم از زن و مرد، ميتوانند به اختيار خود رابطه جنسى آزادانه و داوطلبانه برقرار کنند. اين قانون تاکيد يک حق بديهى و اوليه بشر است و هيچ مانعى نبايد در تحقق آن وجود داشته باشد. استيفاى حق انسان، هر حقى، تابع فرهنگ و عقب ماندگى و غيره نميشود. فرهنگ جامعه را بايد با پراتيک و حرکت انقلابى و وشع قوانين عوض کرد نه با کار دراز مدت فرهنگى. دولت موظف به اجراى قوانين و حراست از آزاديهاى مصرح در آنست. واضح است که در اين زمينه و مثلا توضيح اينکه فقدان چنين حقوقى کدام پيامدهاى اجتماعى و زن آزارى و خشونت و غيره را دربر دارد و تاوان اين عقب ماندگى را چه کسانى ميدهند، و يا اينکه فقدان دروس آموزش جنسى در سيستم آموزشى و رسانه ها چه عواقب وحشتناکى دارد، بحثهائى هستند که بايد در کمپينهاى آموزشى و راديو و تلويزيونى وسيعا و بسرعت به آگاهى جامعه تبديل شود. دنيائى از کار و تلاش در اين زمينه وجود دارد که به سرعت ميتواند به دانش و فرهنگ عمومى بيافزايد و زندگى را انسانى تر و علمى تر کند.
در مورد پخش فيلم سکسى از تى وى پرسيديد، کلمه "سکسى" به تنهائى موضع اصولى ما را بيان نميکند. واضح است که کودکان از سنى در نظام آموزشى مدرن سوسياليستى بايد به بدن خود بطرق علمى اشنا شوند و تابوهاى نسل قديم در آنها بازتوليد نشود. در سيستم آموزشى و همينطور آموزش عمومى جامعه و بزرگسالان، استفاده از فيلمهاى اروتيک لازم است. اما پورنو و بويژه هارد پورنو اساس آن کالا شدن سکس، يعنى کالا شدن طبيعى ترين و اوليه ترين نياز طبيعى انسانى، و همينطور با اعمال خشونت به زن و توهين به شخصيت زن همراه است. روشن است سوسياليسم و کمونيسم شديدا مخالف اعمال خشونت به زن تحت عنوان آزادى فردى و اجتماعى است. حتى در زندگى خصوصى افراد، چه زن و چه مرد، اعمال خشونت جرم است و در حيطه آزاديهاى فردى و قلمرو خصوصى قرار نميگيرد. سوسياليستها و کمونيستها تابوى جنسى ندارند. در جامعه مدرن بشرى تلاشهاى عظيم و مبارزات گسترده اى صورت گرفته تا حقوق پايه انسانها قانونا و در عرف اجتماعى برسميت شناخته شود. اما همواره گسترش حقوق انسانها در قلمروهاى مختلف معنى اش اين است که احترام به انسان و انتخاب او اصل است. هر امتياز و يا تعبير از هر آزادى فردى و اجتماعى، که اساس برابرى انسانها را چه فردى و چه جمعى زير سوال ببرد، سياستى ضد سوسياليستى است.

* اگر کسی از قانون اساسی یا یک مرجع مسئول انتقاد کند دستگیر خواهد شد؟
جواب؛ قبلا پاسخ دادم. خير، آزادى بيقيد و شرط بيان و انتقاد به تمام جوانب حقوقى و سياسى و ادارى جامعه، به قدرت فائقه و هر "تابو" ئى آزاد و جزو حق پايه اى کليه اهالى کشور است. در جمهورى سوسياليستى "جرم سياسى" نداريم.

* آیا تلويزیون دولتی به محلی برای مبارزه با مذهب بدل خواهد شد؟ یا مذهب به حال خود رها می شود تا مردم آن را کنار بگذارند؟
جواب؛ در جمهورى سوسياليستى انحصار دولت بر رسانه ها لغو ميشود. مردم، گروههاى مختلف اجتماعى اعم از کانون ها، احزاب، تشکلها، نهادها و انجمن هاى کشور حق دارند از رسانه هاى پرتيراژ استفاده کنند. مضاف به اين دولت شبکه هاى راديوئى و تلويزيونى براى پاسخ دادن و ماديت بخشيدن واقعى به حق بيان مردم را در اولويت خود قرار ميدهد. بدين ترتيب در سوسياليسم "تلويزيون دولتى"، به معنى دستگاه دروغ پراکنى و يکجانبه امروز دولتها و کمپانيهاى سرمايه دارى حتى در دمکراتيک ترين هايشان، وجود ندارد. ترديدى نيست که حزب و گروههاى مختلف پيشرو و آته يست و ماترياليست به نقد روشنگرانه مذهب مينشينند و مذهب و افراد و گروههاى مذهبى متقابلا حق دارند پاسخ دهند. مبارزه براى نفى مذهب و مصون داشتن جامعه از اين مخدر کارى ضرورى است. هرچند در ايران به لطف روندهاى اجتماعى اين امر بسيار ساده تر شده است. تمايلات نسل جديد و موج برگشت از اسلام و مذهب در ايران غير قابل انکار است و صداى آخوندهاى مفت خور را هم درآورده است. چنين جامعه اى از نقد مذهب و خرافه عميقا استقبال ميکند. حکومت کارگرى مانع اختيار مذهب داشتن يا تعلق به گروه مذهبى را از بزرگسالان سلب نميکند. ما مدافع آزادى مذهب و بى مذهبى هستيم. اما در مقابل مذهب خنثى نيستيم. با مذهب همان برخورد را داريم که با ديگر مصائب جامعه سرمايه دارى داريم. سوسياليسم از آنجا که اختيار را به انسان برميگرداند، نياز به مذهب و زمينه بازتوليد آن را اجتماعا از بين ميبرد. انسان آزاد مذهب را دور مى اندازد. وقتى جامعه انسان محور باشد و آزادى و تعالى انسان محور مناسبات اجتماعى است، صنعت و سلطنت مذهب منقرض ميشود. ما نياز نداريم که با اجبار و اعمال قهر مذهب را غيرقانونى کنيم. مذهب بعنوان عقيده شخصى و امر خصوصى آزاد است. مذهب حتى ميتواند در چهارچوب احترام به حقوق مردم در جمهورى سوسياليستى، از جمله و بويژه زنان و کودکان، ميتواند فعاليت متشکل سياسى کند. مذهب آنجا با سد قانون برخورد ميکند که آزادى و حقوق ديگر شهروندان را سلب کند. و اينجا مانع قانونى نه بخاطر عقايد مذهبى بلکه بخاطر نفى آزادى ديگران صورت ميگيرد. امرى که در مورد همه شهروندان اعم از مذهبى و غير مذهبى صادق است. سروش عزيز، سه سوال ديگر شما ميماند براى شماره بعدى نشريه.

سوال از نشریه برای یک دنیای بهتر
من یک کمونیست در ایران هستم و به دلیل مسائل امنیتی اسمم را نمی آورم. عکس های مراسم سالگرد شما در های گیت لندن در کنار نیم تنه زنده یاد منصور حکمت دیدم. تنها کسانی که عکس بردار با هنر تمام سعی در زیاد جلوه دادن آن داشت به زحمت به تعداد انگشتان یک دست می رسد. آیا حزب متبوع شما با این تعداد آینده ای دارد؟ شما با بیش از یک ماه تبلیغات در سایت ها نتوانستید حتی یک نفر غیر خودتان را با خود همراه کنید. برای رهبری سه نفره این حزب که بیش از سه دهه است کار سیاسی کرده است و در حال بازنشسته شدن است آیا بهتر نیست که سرنوشت سیاسی بهتری را انتخاب کند؟ یک بار هم که شده از حاضر جوابی و غرور بی جایتان دست بشویید و به این سوال منطقی جواب دهید؟

کمونيست عزيز،
اين حقيقتى است که تعداد ما در هاى گيت کم بود. اى کاش تمام دوستداران منصور حکمت در اين يادبود شرکت ميکردند. در ضمن ما تبليغات عجيبى براى اين تجمع نکرديم. از ابتدا خواستيم تعدادى از دوستان خصوصى به هاى گيت برويم. بعدا فکر کرديم شايد دوستانى بگويند چرا اعلام نکرديد. فکر کنم در دو شماره قبلى نشريه اين آگهى را منتشر کرديم. اما اگر آينده ما را به اين موضوع گره زده ايد داريد از انصاف خارج ميشويد. چون با همين استدلال بايد فاتحه کل کمونيسم کارگرى را بخوانيد. لطف کنيد به ميزان روآورى به حزب در همين يکماه و نيم تشکيل حزب نگاهى بکنيد. اگر مطابق استدلال شما حرکت کنيم، آينده ما بسيار روشن است. اما از نظر خود ما، آينده درخشان حزب را پراتيک انقلابى و انتقادى و سازمانگرانه ما شکل ميدهد. در ضمن نميدانم عيار شما براى بازنشستگى سياسى چيست؟ اگر با شما باشد چند درصد از جنبش کمونيسم کارگرى را به باشگاه بازنشستگان ميفرستيد؟ بهتر نيست صميمى و سياسى باشيم و سوالات محورى جنبش مان را پيش رو بگذاريم و براى حل آنها تلاشى جمعى را سازمان دهيم؟ به نظر ميرسد چنين کارى بطور قطع "غرور بيجا" را که بدرست مورد علاقه شما نيست دور ميريزد. برايتان آرزوى پيروزى و آينده درخشان دارم.  

 

اردوان عزيز،
پوستر ١٨ تير دريافت شد. دوستان ديگرى هم مشغول کارهاى ديگر هستند. از ميان آنها بهترين را استفاده ميکنيم. دستتان درد نکند.

با سلام به على جوادى
بدينوسيله ميخواستم در رابظه با پروژه پيگرد و داد خواست خودم وجمعي ديگر از خانوادهاى زندانيان سياسي؛ يکبار ديگر طبق نامه که قبلا برايتان فرستادم از شما ميخواهم که اسم مرا
از ليست خارج نمايد. ما داد خواست خود را از تريبون و پروژه پيگرد که متعلق به حزب کمونيست کارگري است اعلام داشته ايم نه از حزبى بنام اتحاد کمونيست کارگرى.  
طغرا قره گوزلو

طغرا قره گوزلوعزيز،
على جوادى نامه تان را ديدند. حتما در مورد خواست شما ترتيب اثر ميدهند. موفق و پيروز باشيد.  

رفيق حبيب بکتاش با سلام

نوشته شما را در نقد رفيق مدانلو که براي من هم فرستاديد خواندم. به نظر من کاربرد طنز در نوشته اگر به تناسب نباشد بسيار در زبان سياسي مضر است. به اعتقاد من بايد به تک تک سئوالات و انتقادات هر کسي پاسخ مناسب و منطقي داد.
 به نظر من وقت آن رسيده که اين کمپين اکنون متوجه وظيفه سنگيني باشد که آن را به عنوان هدف جلو روي خود قرار داده است. به اعتقاد من سازمان دادن اين مبارزه ضد ديني و ضد اسلامي اکنون مهمترين وظيفه است. تنها در سايه يک تلاش اجتماعي سازمانيافته و وسيع ميشود موانع فعلي را عقب زد. به اعتقاد من بيش از اين کش دادن تبادل نظر باعث ميشود تا کساني که جدا به خاطر رويگرداني از اسلام دور اين کمپين جمع شده اند بروند. همين الان در آلمان بايد اين کمپين شکل و قيافه يک سازمان سراسري مقابله با اسلام و تروريسم اسلامي به خود بگيرد، مردم منتظر مجادلات ما نخواهند شد.
 تا جايي که به شان کلام شما مربوط ميشود بر اين اعتقادم که بايد سنگيني را روي استدلال متين ميگذاشتيد به جاي تمسخر منتقد. طنز جاي خود را دارد.
با آرزوي موفقيت مهرنوش موسوى

رفيق مهرنوش عزيز،
ما براى کمپين عليه مذهب و اسلام و اسلام سياسى آرزوى موفقيت ميکنيم و هر تلاش اصولى و کمونيستى را تلاش خود ميدانيم. با تاکيد آخر شما مبنى بر تکيه روى کلام و استدلال متين بجاى تمسخر هم تاکيد ده چندان داريم. کمونيسم کارگرى بايد بطور جدى به جنگ اين فرهنگ برود. اين فرهنگ ما نيست. خود شما متاسفانه در اين بحث معين همين نکته مورد اشاره را رعايت نکرديد. اميدوارم منبعد چنين کنيد که توصيه ميکنيد. برايت سلامتى و موفقيت آرزومندم.

 

سلام،
چه کنیم؟ خودتون کردید که لعنت به خودتون باد. ما هستیم، محکم. ولی اونا محکم ترند. عمو کاوه،

عمو کاوه عزيز،
خوشحاليم که شما هستى و محکم هستى. ما خوشحال ميشويم که کمونيسم کارگرى همه جا قوى باشد. ما جنگ فرقه اى با کسى نداريم. در استنباط شما در اينمورد شريک نيستم. موفق و سربلند باشيد.

ما هم با شما هستیم. بهمن.

بهمن عزيز،
نميدانم منظورت از "ما" خودت است يا جمع دوستان ديگر، در هر دو حالت، دستتان را ميفشاريم. به حزب خودتان ملحق شويد. اين سنگر به بيشمار انسانهاى مبارز و انقلابى و کمونيست نياز دارد. موفق و پيروز باشيد.

دختر آرام مهتاب

اگه من ایرانی هستم خیلی هم راضی هستم کم  خودتون رو بکشید، با این کاراتون هیچ کاری نمی تونید بکنید. فکر نکنی هم فقط من هستم ها، من خودم دوستم خانوادش خانوادم کناری هام همه مون راضی هستیم. پس خواهشن همه ایرانی ها رو قاطی هم  نکنید همه مثل بعضی ها نیستن.
پس با این حرفا افکار رو خراب نکنید. البته افکار مردم با این چیزا خراب نمیشه. امیدوارم که این رژیم اسلامی همیشه با دوام باشه   و موفق.

دختر آرام مهتاب
حيف نيست انسانى در قرن بيست و يک آرزوى بادوامى براى اين رژيم جنايتکار و ضد زن بکنه؟ در همه رژيمهاى ديکتاتورى بالاخره اقليتى از جامعه "راضى" اند. حال يا جزو دم و دستگاه لفت و ليس اند يا در مجاور آن زيست ميکنند. مسئله اينست که اين اقليت بويژه در ايران کوچکترين مشروعيتى ندارد. آن بقيه و اکثريت عظيم هم مثل اينکه حق دارند! چرا يادتان رفت که آنها هم بقول شما "ايرانى" اند؟ ترديدى نيست که رضايت داشتن يا نداشتن ازسر بدخلقى و خوش خلقى آدمها نيست، منافع واقعى اقتصادى و سياسى و طبقاتى سرچشمه آنست. اگر منافع کسانى با اين رژيم و "دوام" اش گره خورده باشد، صد البته برايش آرزوى موفقيت ميکند. اما اگر جزو کسانى هستيد که به اين نکبت اسلامى بخاطر کمى دست باز اقتصادى و تفريحات ويژه رضايت داده ايد، بهتر است مستقل از ما به خودت و موقعيت و حقوق زنان دستکم در دنياى امروز کمى فکر کنيد. اگر خود را شايسته احترام و حقوق و آزادى بيشترى ميبينيد، آنوقت به اردوى ما ميرسيد و بجاى آرزوى "دوام و موفق" براى رژيم آپارتايد جنسى، آرزوى نابودى فورى آن را ميکنيد. اميدوارم اينطور باشد.

سروش آزادی 
ایرانی می تواند آزادانه بیاندیشد
در جواب نامه ام خواندم: سوسیالیسم به شدت غربی است. این نوع ادبیات من را کمی آشفته کرد. البته اشتباه نشود من نمی گویم برویم بگردیم بلکه عتیقه ای پیدا کنیم و با آن افتخار کنیم! من می خواهم همان چیزی باشم که هویتم است و در مورد آن منطقی فکر می کنم تا اگر جایی اشکال دارم بر طرف کنم. هویت من به گذشته تعلق ندارد و هرگز نباید بر اساس گذشته خود را تفسیر کنم اما غربی هم نیستم. من همان قدر که با گفتن رایانه به جای کامپیوتر مخالفم با اوه ساری به جای معذرت می خوام مشکل دارم. بیایید جمله را عوض کنیم وبگوییم: سوسیالیسم به شدت منطقی است. شما می تونید انسانی تعارفی و مهمان نواز باشید اما به شدت منطقی فکر کنید.

سروش عزيز،
بحثها و سوالاتت جالب است. منطقى هم هستى. دو نکته را توضيح بيشترى بدهم؛ اول، منظور از "سوسياليسم بشدت غربى است" اينست که جنبش سوسياليستى و مارکسيستى محصول جامعه پيشرفته صنعتى است. چکار کنيم که مشرق زمين زودتر مارکس و جنبش سوسياليستى را تحويل بشر نداده است؟ همان ناسيوناليستهاى دو آتشه ايرانى که "هويت ملى" را زيور کلمات و نطق هايشان ميکنند، زمانى مفتخر بودند که قانون اساسى شان از قانون اساسى بلژيک و فرانسه اقتباس شده است. بالاخره در دنياى امروز غرب بهترين محصولات ليبراليسم، سوسياليسم، سوسيال دمکراسى، محافظه کارى، ناسيوناليسم، دمکراسى، حقوق زن، نفى تبعيض و غيره را بدست داده است. نکته دوم، ميگوئى "ميخواهم همان چيزى باشم که هويتم است". قبول دارى به گذشته تعلق ندارى اما ميگوئى غربى هم نيستم. اگر به گذشته تعلق ندارى، لابد به تمدن معاصر بشر تعلق دارى که اساسا غربى است. مشکل کجاست؟ من نه با معذرت ميخوام مشکل دارم و نه با اوه سارى. هر دو قشنگ و انسانى است. به دو زبان بشرى يک معنى بيان ميشود. زبان بى تقصير است، مضمون و محتوا مهم است که به هر زبانى ميتوان پيشرو يا عقب مانده بود. و بالاخره در مورد تعويض جمله؛ به نظر من هم " سوسیالیسم به شدت منطقی است". اگر سوسياليسم براساس بالاترين سطح توانائى و شعور مادى بشر معنى و مادى ميشود، لابد بشدت منطقى است، چون انسانى است. اما يادمان نرود که سوسياليسم پديده اى جهانى و بشرى است. سوسياليسم قرار نيست جنگ شرق و غرب راه بياندازد. ما جزو "سوسياليستهائى" نيستيم که تضاد شمال و جنوب و مقابله اينها باهمديگر را تبليغ ميکنند. سوسياليسم قرار است بشريت را آزاد کند. منظور ما منشا سوسياليسم و ترجيح و دفاع ما از ارزشهاى مدرن و انسانى و برابرى طلبانه جناح چپ جامعه غربى در مقابل ارزشهاى بورژوازى در همين جوامع و همينطور در شرق اسلامزده و استبداد زده است. اميدوارم نکته روشن شده باشد. موفق و پيروز باشى. 

لطفاً به این پرسش پاسخ دهید:
زمانیکه بنزین جایگاه تمام شد، چکار می کنند؟

دوست عزيز،
اين سوال را احتمالا در باره حمايت ما از اقدام مردم تبريز و به کنترل درآوردن جايگاههاى بنزين و توزيع آن با نرخ قبلى و بدون سياست جيره بندى اشاره کرده ايد. واضح است جايگاه چشمه نيست که مرتب بتوان از آن بنزين کشيد. نکته سياسى است. اقدام مردم تبريز صرفا اعتراض و واکنش صرف نيست، عملى حساب شده و تمرينى براى کنترل بر معيشت و نيازهاى مردم است. فردا قرار است مردم بر زندگى سياسى و اقتصادى و اجتماعى خود مسلط شوند و در اداره جامعه شريک باشند. مردمى که بتوانند کنترل منابع اقتصادى دولت و سرمايه داران را بدست گيرند، به جهتگيرى و افق سوسياليستى و کارگرى نزديکترند. اعمال چنين قدرتى ميتواند دولت را مجبور به عقب نشينى کند و يا موظف به رفع نياز روزمره مردم کند.  

از مجاهدت
به حزب اتحاد کمونیسم کارگری
اساسا مجاهدت موافق نظام فعلی بوده و آن را نسبت به نظام گذشته ایران برتر می داند اما ما هم به دنبال تغییرات اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم.

دوست عزيز،
من منظور شما را از "مجاهدت" نفهميدم. معنى مجاهدت را در تفکر اسلامى ميشناسم. اما ظاهرا شما منظورتان مجاهدين است. اگر درست فهميدم، بايد اشاره کنم که اين نکات نظر مجاهدين هم نيستند. لطفا مجددا نظرتان را توضيح دهيد.

گوروش عزيز،
من متاسفانه زبان آذرى را درست و در سطح ترجمه دقيق نميدانم. لطفا نامه تان را بفارسى يا زبان ديگر بفرستيد تا پاسخ دهم. با تشکر از شما.

کاميار آزادمهر عزيز،
پوسترها دريافت شد. دستتان درد نکند. همينطور مطلب شما دريافت و در همين شماره درج شد. موفق و پيروز باشى.